آرمان تحلیل

تحلیل کهن الگویی آرمان شهرگرایی و سیر الگوواره های ادبیات آرمان شهری در ادب کلاسیک ایران
ادبیات آرمان شهری از حیث محتوا، دربرگیرنده آرزوی تحقق جهانی با شرایط بهتر و آرمانی (آرمان شهر) یا حاوی تصور جهانی مطلوب و در عین حال انتزاعی (ناکجا آباد) است. این نوع ادبی، بر مبنای انگیزه آرمان تحلیل اصلی واحدی که نوستالژی و آرزوی بازگشت به خاستگاهی ازلی است، و با توجه به پارادایم های فکری شکل دهنده به آن ها، ساخت های مشخصی را شکل داده است. در خاستگاه شناسی و تحلیل کیفی نوع ادبیات آرمان شهری. احساس نوستالژی و وحشت از تبعید به دنیای خاکی (لغزیدن به سطح خودآگاهی) و تصویر کهن الگویی شهر آرمانی و بهشت زمینی، عوامل اصلی شکل دهنده به این نوع است. این شهر، ساختی کهن الگویی (مشابه پردیس آسمانی) در روایات اساطیری، ساختی فانتزی در روایات مذهبی و عامیانه، ساختی تمثیلی در ادبیات تعلیمی، ساختی رمزی در ادبیات عرفانی دارد. در این جستار، ضمن مرور و طبقه بندی الگویی این گونه ادبی، انواع آن در سه زمینه آرمان شهر اساطیری، آرمان شهر فلسفی، آرمان شهر روایی تعلیمی، و نمودهای هر کدام از این الگوواره ها در فرهنگ ایرانی و ادبیات کلاسیک فارسی بررسی شده است.
آرمان تحلیل
تاریخ دریافت: 15/02/1388
تاریخ پذیرش: 14/12/1391
دانشگاههای معتبر جهان غالباً واجد برنامه ها و چشم اندازهای دراز مدت هستند، تا بدینوسیله بتوانند به صورتی هدفمند به سوی آینده قدم بردارند.گرچه در گذشته، این آینده نگری ها عموماً در قالب ایده ها یا گزارش هائی در ذهن یا قفسه مدیران قرار داشت، اما امروزه شاهد تدوین و ارائه گسترده آن ها هستیم. در دو دهه اخیر، بسیاری از دانشگاههای جهان، علاوه بر تدوین چشم انداز و اهداف آینده خود، آن ها را در معرض رؤیت عموم نیز قرار داده اند. اینگونه بنظر می رسد که دانشگاهها با مکتوب نمودن و در دسترس قرار دادن این بیانیهها حداقل دو قصد عمده را دنبال مینمایند. در وهله اول خود را ملزم به رسیدن به اهداف و چشم اندازهای تعیین شده نموده، زیرا که با اشاعه همگانی موضوع، امکان قضاوت در مورد عملکرد خود را مهیا کرده اند. در وهله دوم، با معرفی بهتر خود امکان جذب دانشجویان یا اعضاء هیأت علمی که علاقمند به فعالیت در مؤسسهی آنان را داشته، پیدا نموده و با این انتخاب شرایط دستیابی بهتر به اهداف و چشم اندازهای خود را فراهم کرده اند. این مقاله قصد دارد که نتایج حاصل از بررسی محتوای بیانیه چشم اندازهای برخی دانشگاههای معتبر در سطح جهان را در سه مقوله آرمانها، ارزش ها و اهداف ارائه و به بحث و بررسی آن ها بپردازد. نتایج مطالعات حاصل مشخص نمود که تقریباً اغلب دانشگاهها واجد آرمان و ارزشهای بنیادی هستند. دانشگاهها آرمانهائی در حوزه های اعتلای مؤسسه، جامعه و بشریت یا علم و دانش و نیز ارزش هائی همچون آزادی تفکر و بیان و تنوع عقاید، دوری از تعصب، برابری حقوق و عدالت اجتماعی و توجه به اخلاق و کمال انسانی را سرلوحه فعالیت های خود قرار داده اند. بعلاوه همه دانشگاهها واجد اهدافی در محورهای آموزش، پژوهش، خدمت به جامعه و مدیریت دانشگاه هستند که در این میان موضوع آموزش و برنامه آموزشی از مهمترین اولویت برخوردار است. از آنجا که برخی دانشگاههای کشور در سالهای اخیر اقدام به تهیه برنامه های دراز مدت (بیست ساله) خود نمودهاند، لذا مطالب ارائه شده در این مقاله می تواند سیمائی هر چند مختصر از آنچه در دانشگاههای دیگر می گذرد را در اختیار مدیران و برنامه ریزان این بخش ها قرار دهد.
Download citation:
BibTeX | RIS | EndNote | Medlars | ProCite | Reference Manager | RefWorks
Send citation to:
علائی علی. تحلیلی آرمان تحلیل در محتوای بیانیهی چشم انداز دانشگاه های جهان؛ آرمان ها، ارزش ها و اهداف . آموزش عالی ایران. 1392; 5 (1)
تحلیل مهم عباس عبدی در ماجرای آرمان و غزاله/ چرا خانواده مقتول را بخاطر رضایت ندادن محکوم می آرمان تحلیل کنیم؟
عباس عبدی با اشاره به ماجرای آرمان و غزاله نوشت: همیشه باید خود را به جای خانواده مقتول قرار داد و احساس آنها را درک و با آنان همدلی کرد. درخواست عدم قصاص از قاتل هنگامی موجه است که او صادقانه پشیمان شود و درصدد جبران برآید. البته اگر معتقد است که مرتکب قتل نشده است، باید بتواند و میتواند تمام نقاط ابهام را به خوبی رفع کند و امید به تبریه نیز داشته باشد.
به گزارش اقتصادنیوز به نقل از روزنامه اعتماد، عباس عبدی در یادداشتی نوشت: در ماجرای غزاله و آرمان، پس از یک کشوقوس ۸ساله هفته گذشته، آرمان اعدام شد و دو نگرش متضاد در دفاع از این اعدام یا رد آن نیز در جامعه دیده شد. ولی این ماجرا را چگونه باید مورد توجه قرار داد؟
اولین نکته، پرسش درباره اصل وقوع قتل است. بهطور کلی استقلال و دقت رسیدگی قضایی در پروندههای قتل عمد و در دادگاههای عمومی رعایت میشوند. فرآیند ماجرا آن قدر پیچیده است که اعمال نفوذ سخت است. پلیس و آگاهی، بازپرس و دادستان، دادگاه بدوی رسیدگیکننده با چند قاضی، دیوان عالی کشور و رفتوبرگشتهای فراوان، علنی بودن دادگاه و حضور و موضعگیری وکلا و رسانهها همگی موجب میشوند که اعمال نفوذ استثنا شود.
از این رو شخصا تاکنون با مورد خاصی که خلاف عدالت حقوقی حکم نهایی صادر شده باشد، نشنیدهام. در هر حال این بدان معنی نیست که هیچگاه حکم اشتباهی صادر نمیشود. حقیقت نزد خداست، ولی براساس قانون و شواهد میتوان اجمالا به این نتیجه رسید که چه کسی قاتل است. بنابراین در اصل وقوع قتلها و انتساب آنها به متهمان، چندان جای چون و چرا نیست.
نکته بعدی درباره کودک محسوب شدن مجرم یا قاتل است که این موضوع میتواند محل بحث قرار گیرد ولی در این مورد خاص، ظاهرا و با توجه به قراین ماجرا، دادگاه موضوع پایین بودن سن را به عنوان شاهدی بر عدم رشد در ارتکاب جنایت نپذیرفته است.
مهمترین نکته به قصاص یا عفو مربوط است. جامعه با شدت و حدّت فراوان وارد این پروندهها میشود و نسبت به مجازات فرد حساسیت نشان میدهد و انتظار دارد مطابق این انتطار عمل شود، در حالی که در عمل نقش چندانی در تعیین مجازات و کیفیت آن ندارد. این حضور در پرونده بعضا اثرات منفی میگذارد. شاید یکی از علل رضایت ندادن خانوادههای مقتولین، نحوه مواجهه دیگران با پرونده است؛ گویی که خانواده مقتول موظف هستند که رضایت دهند و اگر ندهند، مرتکب فعل قبیحی شدهاند.
این همان اشتباه مهلکی است که برخی از متهمان و خانوادههای آنان و نیز وکلا یا افکار عمومی به ویژه افراد سرشناس در دفاع از قاتل میکنند و خانواده مقتول را در رنج مضاعف قرار میدهند، در نتیجه خانواده مقتول هم پای خود را در یک کفش میکنند و حاضر به رضایت نمیشوند، حتی اگر از ابتدا دنبال قصاص نبوده نباشند.
در حقیقت اگر کسانی از جمله قاتل و خانواده او خواهان گذشت و عدم اصرار بر قصاص هستند، باید تمام حق را به خانواده مقتول داده و با آنان همدلی کرده و از آنان دلجویی نمایند. هیچ نگاه مثبتی به قاتل را نباید ترویج کرد. در واقع قاتل باید اظهار پشیمانی جدی کند. صادقانه درصدد جبران برآید. اینکه تا آخر و خلاف برداشت دادگاه آرمان تحلیل و کارشناسان قتل را انکار کند، نتیجهای جز تحریک و اصرار خانواده مقتول بر قصاص ندارد.
همیشه باید خود را به جای خانواده مقتول قرار داد و احساس آنها را درک و با آنان همدلی کرد. درخواست عدم قصاص از قاتل هنگامی موجه است که او صادقانه پشیمان شود و درصدد جبران برآید. البته اگر معتقد است که مرتکب قتل نشده است، باید بتواند و میتواند آرمان تحلیل تمام نقاط ابهام را به خوبی رفع کند و امید به تبریه نیز داشته باشد.
گام اول برای درخواست قصاص از سوی خانواده مقتول، همراهی بدون قید و شرط همگان با آنان و محکوم کردن جنایت رخ داده است. این کار درد و رنج آنان را کاهش میدهد و انگیزه آنان را برای قصاص تضعیف میکند. اتفاقا طبقات پایین جامعه این قاعده را خوب میفهمند. قرار نیست خانواده مقتول مجبور به گذشت شود و درد مضاعفی را تحمل کند و بدهکار محسوب شود. این اشتباه مهلکی است که شاهد تکرار آن هستیم.